به گزارش مرکز ارتباطات و اطلاع رسانی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها ، حجت الاسلام والمسلمین محمدیان روز دوشنبه 16 بهمن ماه در نشست جنبش عدالت خواه دانشجویی گفت : خداوند با بندگانش، خیلی جدی و صریح صحبت میکند و میفرماید: راهِ من، سخت است، هر کسی میخواهد وارد این مسیر شود، باید خودش را آمادۀ سختیها کند. اگر این راه، راحت بود و همهچیز فراهم بود، و فقط عیش و نوش بود که همه به راه خدا میآمدند!
قرآن کریم میفرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريب» (بقره/214) گمان کردهاید که همینطوری (بهراحتی) به بهشت میروید درحالیکه هنوز آنچه برای قبلیها اتفاق افتاده، برای شما رخ نداده است، آنها گرفتار انواع سختیها و مشکلات شدند. فشار مشکلات بهقدری بر آنها زیاد شد که متزلزل شدند و پیامبرشان و مؤمنین، گفتند: پس این یاری خدا کجاست؟! وقتی به این حدّ از گرفتاری و اضطرار رسیدند، آنوقت میفرماید: یاری خدا نزدیک است.
این آیه میخواهد بگوید: فکر نکنید که به این راحتی به شما میگویند: چون شما گفتید که «ما ایمان آوردیم» پس بفرمایید به بهشت بروید!
اختلاف بین امت، بستری است برای امتحانات سخت الهی
خدا به پیامبر(ص) میفرماید: «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُون» (انعام/65) خداوند میتواند برای شما(امت اسلام) از بالای سرتان عذاب نازل کند یا عذابی از زیر پایتان برای شما بفرستد(مانند «خسف» یا فرورفتن در زمین) و خدا میتواند بین شما اختلاف ایجاد کند که با هم درگیر شوید.
وقتی این آیه نازل شد، پیامبر اکرم(ص) وضو گرفتند و یک نماز طولانی و مفصل خواندند و بعد از نماز، به درگاه خدا تضرع کردند که «خدایا! در این صورت، از امت من چه خواهد ماند؟! امت مرا از عذابی که از آسمان بیاید یا از زیر پای آنها بیاید، یا اینکه فرقهفرقه بشوند و به جان هم بیفتند، مصون بدار!»
جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند آن دو خواستۀ اول شما را اجابت کرد، اما خواستۀ بعدی شما را (اینکه در بین امت اختلاف و تفرقه پیش نیاید) خداوند اجابت نکرد. رسول خدا(ص) دوباره دست به دعا بلند کردند و از درگاه خداوند خواستند که این دعای سوم را هم اجابت کند (مجمعالبيان فيتفسيرالقرآن/4/487)
خدا امتحان میگیرد تا معلوم شود چه کسی در ادعای ایمان، صادق است؟
این بار در پاسخ دعای پیامبر(ص) این آیات نازل شد: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» (عنکبوت/2) آیا مردم چنین گمان میکنند، همینکه گفتند «ایمان آوردیم» آنها را رها میکنیم؟! این گمان و خیالِ باطلی است! «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِين» (عنکبوت/3) کسانی را که قبل از امت اسلام بودند(امتهای قبلی) نیز امتحان کردیم، برای اینکه معلوم شود چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ میگوید؟
خدا به انسان، این اختیار را داده است که بتواند برخلاف واقعیت، حرف بزند و بهدروغ، ادعای ایمان کند. لذا همینکه عدهای بگویند «ما ایمان آوردهایم» کفایت نمیکند؛ باید امتحان شوند تا معلوم شود چه کسی راست میگوید؟ این سنت الهی است و هیچوقت تغییر نخواهد کرد؛ امتحانات الهی، وجود دارد و سخت هم هستند.
اسلام و مسلمانی و «شیعۀ علی بودن» زحمت دارد
امیرالمؤمنین(ع) 25سال، بهخاطرِ دین خدا، نه اینکه سکوت کرد؛ بلکه بیشترین همکاری را با سه خلیفه انجام داد و به آنها کمک کرد تا پرچم اسلام سرنگون نشود. با اینکه-بهفرمودۀ خودش- مثل کسی که تیغ در گلو و خار در چشم داشت، 25سال تحمل کرد تا پرچم اسلام بالا بماند و قدرت بگیرد. پس اسلام و مسلمانی و «شیعۀ علی بودن» زحمت بسیار دارد.
تشیع و راهِ علی(ع)، راهی است که بیشترین خون را داده است و شیعیان بیشترین آوارگی و خانهخرابی را تحمل کردهاند، بسیاری را فقط به «اتهامِ دوستی با علی(ع)» کشتهاند! همانطور که داعشیها، برخی را فقط بهخاطر اینکه نامشان «علی» بود، میکشتند، بدون اینکه بدانند اصلاً او شیعه است یا سنی! این راه سختی است و گردنهها و تنگههای دشواری دارد،این راه نیاز به زحمت و کار و تلاش دارد!
پیروزی انقلاب، یکی از اتفاقات نادر در تاریخ بشریت است/ انقلاب ما در دورهای شکل گرفت که حتی مطرح کردن اسم دین مسخرهآمیز بود!
اتفاقی که در 22 بهمن 57 رخ داد یکی از اتفاقات نادر در تاریخ بشریت است. روزی انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید که در دنیا، حتی آوردنِ اسم دین هم مسخرهآمیز بود! مردم ما در زمانهای توانستند انقلاب اسلامی را به پیروزی برسانند که نصف دنیا (بلوک شرق) میگفتند: «دین افیون ملتهاست!» یعنی اگر دین در جامعهای باشد، آن جامعه نابود میشود!
نصف دیگر دنیا هم که بلوک غرب محسوب میشد، میگفتند: دین یک امر کاملاً شخصی است و بههیچوجه حق حضور در جامعه و دخالت در مسائل علمی، فرهنگی و سیاسی را ندارد و اصلاً میگفتند: دورۀ دین گذشته است!
با پیروزی انقلاب، جریان استکبار از «احیای هویتِ گمشدۀ دنیای اسلام» به هراس افتاد
بهمحض اینکه انقلاب پیروز شد، تمام شاخکهای جریان استکباری در دنیا، حساس شد، چون دیدند که «یک ملتی، بهنام دین، در دنیا پیروز شده است» آنها میدانستند که امت اسلامی هویتش گم شده است و بهدنبال احیای هویت خویش است. آنها بهشدت نگران شدند چون میدانستد اگر در یک جایی از دنیای اسلام، هویت اسلامی احیا شود، جهان اسلام بهحرکت خواهد افتاد و مسلمانهایی که چندین قرن، تحقیر شدهاند، دوباره به فکر بازسازی خودشان خواهند افتاد؛ بلکه بشریتی که از دین جدا شده است، دنبال هویت خودش خواهد رفت.
لذا آنها به انقلاب ما حساس شدند و حدود یکسال و نیم بعد از پیروزی انقلاب، پس از درگیری با منافقین و گروهکها، جنگ را به ما تحمیل کردند ولی ملت ما معجزهوار ایستادند و هشتسال پایداری کردند. یکی از ژنرالهای خارجی(در دهۀ 60) میگفت: اگر بخواهند مدال قهرمانترین ملت را به سینۀ ملتی بزنند، باید به سینۀ ملت ایران بزنند؛ بهخاطر هشت سال ایستادگی در مقابل تمام قدرتهای دنیا!
در زمان جنگ هم خیلیها از رانتها استفاده کردند
البته شما فکر نکنید که در زمان جنگ هم در این کشور، همهچیز سرِ جای خودش بود و سراسرِ کشور، حال و هوای حماسی بود! در زمان جنگ هم خیلیها سوءاستفاده کردند، از رانتها استفاده کردند، و برخی از مسئولین هم-برای خدمت به امور جنگ-همراهی نمیکردند، شاید فقط حدود 20درصد کشور، در خدمت جنگ بود.
امروز بعد از 4دهه از انقلاب، باید ببینیم کجا هستیم، چه کردهایم و چه بهدست آوردهایم و چه مشکلاتی داریم؟ ما در منطقهای آشوبزده قرار داریم و در دنیایی هستیم که قدرتهای دنیا در مقابل ما هستند و میخواهند جمهوری اسلامی را براندازی کنند، باید اینها مدنظر قرار گیرد. اما شیعه هیچگاه در چنین موقعیتی قرار نداشته است که بتواند آرمانهای علی(ع) را به دنیا معرفی کنند. امروز تمام دنیا متوجه اسلام و آرمانهای اسلامی شده است.
در این چهل سال، خدمات انقلاب به مردم، واقعاً افتخارآمیز است!
آنچه داریم و بهدست آوردهایم را فراموش نکنیم! امروز جمهوری اسلامی بالاترین قدرت منطقهای را در اختیار دارد؛ آنهم در منطقهای که آمریکا و اروپا با تمام توانشان میخواستند خاورمیانۀ جدید را شکل دهند ولی نتواستند و شکست خوردند؛ همه هم میدانند که شکست آنها بهخاطر قدرت جمهوری اسلامی است و قدرت جمهوری اسلامی هم از همین مردم است.
انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در این چهل سال، در مقایسه با صدسالِ قبل از آن، بیشترین افتخارات را در خدمت به مردم داشته است. ولی دشمن کاری کرده است که حتی برخی از نیروهای انقلابی هم به آنچه افتخار نظام اسلامی است، توجه نمیکنند!
قبل از انقلاب، در این کشور، روستاها از برق و آب آشامیدنی سالم، محروم بودند. حتی در بسیاری از شهرها هم این امکانات در اختیار عموم نبود. بسیاری از پزشکها، هندی و پاکستانی بودند! ولی حالا بهخاطر خدمات انقلاب، وضعیت کاملاً فرق کرده است. خیلی از این نعمتهایی که داریم از انقلاب بهدست آوردهایم و باید قدر داشتههای خود را بدانیم. انقلاب، بیشترین خدمت را به این کشور کرده است و واقعاً افتخارآمیز است.
اگر انتقاد میکنیم، باید بدانیم چه چیزی میخواهیم بهجای آن بیاوریم؟
امروز تمام کسانی که مخالف انقلاب هستند، هیچکدامشان یک طرح جایگزین ندارند. بله؛ میشود همهچیز را بههم ریخت و از بین بُرد، ولی جای آن، چه میخواهند بگذارند! اگر انتقاد میکنیم، باید بدانیم چه چیزی میخواهیم بهجای آن بیاوریم؟ و الا وضعیت بدتر میشود! جایگزینش چیست؟ آیا راهش این است که امور را بهدستِ دشمن بدهیم؟! چه کسی میخواهد بیاید این کشور را درست کند؛ غیر از خودمان؟! آیا بیگانه این کار را میکند؟! این کشور، سالها در دست بیگانگان بود، چه کردند؟!
هنوز هم در دنیا موثرترین جریان آزادیخواه، همین انقلاب ماست، در دنیا هر جریان آزادیخواهی هست، متکی به انقلاب ما و امیدش به این کشور است؛ جریان مقاومت، متکی به انقلاب اسلامی است و فقط این انقلاب اسلامی است که در مقابل طاغوت، استکبار و ظالمِ اصلی ایستاده است. این افتخار بزرگی است.
برخی از زخمها و مشکلات داخلی ناشی از سُستی، تنبلی و کوتاهی خودمان است
بله؛ ما در کشورمان اشکالات و زخمهایی داریم و دشمن، مثل مگسی است که روی زخم مینشیند. اما یک حرکت، هرچقدر بزرگتر باشد، ممکن است زخمهای بزرگتری هم پیدا میکند، انقلاب اسلامی با تمام پیشرفتهایی که در این چهل سال داشته، زخمها و مشکلاتی هم داشته که ناشی از سُستی، تنبلی و کوتاهی ما-و البته ضربۀ دشمن- بوده است.
قدمِ اول برای معالجۀ زخمها «شناخت درستِ زخم» است /قدم دوم: گفتمانسازی و مطالبهگری از مسئولین است
اولین راهکار برای معالجۀ زخمها، این است که این زخمها را درست بشناسیم. باید بفهمیم چه زخمهایی در جامعه وجود دارد؟ شناختِ زخمها، اولین قدم است.
گام دوم برای شما، بهعنوان جریان دانشجویی، گفتمانسازی است. وظیفۀ شما، گفتمانسازی، مطالبهگری و فریادبرآوردن و یادآوری مشکلات و زخمها، به مسئولین است. اجرا بهعهدۀ شما نیست؛ شما باید فضای گفتمانی کشور را به سمتی ببرید که مسئولین کشور به مداوای این زخمها بپردازند.
جریان دانشجویی باید عمیق و علمی، به مشکلات نگاه کند؛ نه هیجانی و احساسی/ باید ریشۀ این زخمها را پیدا کنیم
شما یک جریان دانشجویی هستید و لذا باید عمیق و علمی به مسائل نگاه کنید؛ نه هیجانی و احساسی! این زخمها و مشکلات داخلی ما نیاز به کار کارشناسی و علمی دارد که ببینیم «چرا این اتفاق افتاده است؟» چه شده است که بخشی از مسئولین ما اینطور اشرافی شدهاند؟ باید ریشۀ این زخمها را پیدا کنیم.
اگر راهکار پیدا نکنیم، نقدهای ما «هیجانی» خواهد بود!
جریان دانشجویی، یک جریانِ صرفاً احساسی نیست، بلکه جریان کارشناسی است. باید به این مشکلات و زخمها با دقت نگاه کنید و برای آنها راهکار پیدا کنید. اگر راهکار پیدا نکنیم، نقدهای ما «هیجانی» خواهد بود.
نسل اول جنبشِ عدالتخواه، دوستانی هستند که در ایتان فعالیت می کنند، اینها به عنوان بهترین متخصصان و کارشناسان، بیشترین کمک را به مسئولین میکنند، چون کار کارشناسی میکنند و عمیق وارد مسائل میشوند.
یکی از زخمهای ما که ریشۀ بسیاری از زخمهاست، «سیستم انتخاباتِ» است
یکی از زخمهایی که در نظام وجود دارد و ریشۀ بسیاری از زخمهای دیگر است، سیستم انتخاباتِ ماست.
نمایندهای که خدای نکرده بناست با فریب مردم و با دادنِ وعدههای توخالی، رأی بیاورد، نمایندهای که بناست با خرجهای میلیاردی، رأی بیاورد، وقتی انتخاب شد، چهکار میخواهد بکند؟ چگونه میخواهد به مردم خدمت کند؟
سیستم بهگونهای است که وقتی یک کسی وارد رقابت انتخابات میشود، هرچه میتواند گذشته را تخریب و سیاهنمایی میکند، و هرچه میتواند وعدههای بزرگتر از واقعیتهای کشور دهد، تا رأی مردم را بگیرد! وقتی انتخاب شد، چطور میخواهد کشور را اداره کند؟! این مشکل از سیستم انتخابات ما هست.
اگر کسی بتواند بهتر سخنرانی کند و حتی حرفهای دور از واقعیت بزند، موفق میشود و اگر کسی متخصص باشد ولی نتواند خوب حرف بزند، نمیتواند در این گردونۀ رقابت، موفق شود.
باید شفافسازی شود که هزینۀ تبلیغات کاندیداها، از کجا تأمین میشود؟
هزینۀ تبلیغات در انتخابات، از کجا تأمین میشود؟ چه کسی حاضر است، «قربه الی الله» چند میلیارد به یک نماینده یا کاندیدای کشور در بخشهای مختلف، کمک کند و بگوید: «این فقط برای خدا بود و بعداً هم هیچ انتظار و توقعی از شما ندارم»؟! حتی اگر امام جمعهای هم در انتخابات شرکت کرده و میلیاردی خرج کرده، باید پاسخگو باشد که «این پول را از کجا آورده است؟!»
باید شفافسازی صورت بگیرد و قانون بگذارند تا معلوم شود که این پولها را چه کسانی میدهند؟ در خیلی از جاهای دنیا، این کار را میکنند، باید معلوم شود که این پولها از کجا میآید و در مقابلش چه توقعاتی وجود دارد؟ اینها فساد ایجاد میکند و جلوی فساد را از همان سرچشمهاش باید گرفت.
شما انتظار دارید نمایندهای که چندمیلیارد هزینه کرده است، در طول دوران نمایندگیاش همۀ ارتباطهای قبلی خود را کنار بگذارد و فقط دنبال مصالحِ کشور باشد؟! سازوکارِ نظارتیِ شورای نگهبان، کامل نیست و باعث میشود که برخی افراد، از این فیلترها عبور کنند.
یک زخم دیگر: برخی مسئولین از انقلابیگری خسته شدهاند ولی مسئولیت را رها نمیکنند
زخم دیگری که در جامعۀ ما وجود دارد خستگی عدهای از کسانی است که یک زمانی انقلابی بودهاند و حالا از انقلابیبودن خسته شدهاند، اما با اینکه خسته شدهاند از مسئولیتهای خودشان دست برنمیدارند! خُب اگر خسته شدهاند، چرا مسئولیت را رها نمیکنند و نمیروند به استراحت بپردازند؟!